[ad_1]
خوشهها میتوانند نوعی سازماندهی چندوجهی را بین تأمینکنندگان تا بازار بهوجود آورند و همچنین براساس سلسله مراتب و زیرساختهای مشترک و حمایتی موجود، یک ساختار مشخص عمودی را نیز برای دستیابی به اهداف ایجاد کنند. در مقایسه با معاملات بازار بین خریداران و فروشندگان پراکنده و تصادفی نزدیکی شرکتها و مؤسسهها در یک مکان ــ و تبادلات مکرر بین آنها ــ هماهنگی و اعتماد بهتری را تقویت میکند و در ساماندهی زنجیره ارزش مؤثر است، بنابراین شکلگیری خوشهها تحت محدودیتها و انعطافناپذیریهایی که در مسیر یکپارچهسازیهای عمودی و مدیریتی وجود دارد قرار نگرفته و با حفظ پیوندهای رسمی مانند شبکهها اتحادها و مشارکتها و از این دست، مشکلات ذاتی در روابط و بازارسازی و تأمین مواد را کاهش میدهند.
چند عامل کلیدی در مسیر رشد خوشهها در میان شرکتها وجود دارد:
-اندازه بازار که نشاندهنده قدرت مالی آن محصول یا خدمت است.
– ماهیت محصولات و جنس محصول که میتواند بر جهتدهی اثر گذارد.
– مقیاس اقتصادی و دامنه اثر مالی در کشور یا منطقه
نرخ رشد
مؤسسههای حمایتی و نقشهایی که ایفا میکنند و مباحث موفقیت و عملکرد جمعی. این عوامل در حوزه فعالیتهای دانشبنیان حائز اهمیت زیادی است. اندازه، بازار ماهیت محصولات و مقیاس اقتصادی این محصولات بهدلیل سطح پیچیدگی محصولات فناورانه و ضعفهایی که شرکتهای کوچک در بازاریابی دارند بهشدت بر رشد خوشهها تأثیر میگذارد. با توجه به اینکه اکثر تجهیزات و محصولات فناورانه از دل تحقیقات دانشگاهی یا تحقیقات غیرصنعتی بهوجود آمده و مراحل تجاریسازی و تولید را طی نکردهاند در فرآیند خوشهسازی و ایجاد بازار مشترک یا بازار هدفمند نیز توفیق آنچنانی در عرصه فعالیتهای دانشبنیان ایجاد نشدهاست. حتی شرکتهایی که به تجاریسازی و تولید یک محصول یا قطعه فناورانه قادر شدهاند نیز با چالش قرار گرفتن در زنجیره ارزش یک صنعت بزرگتر که باعث اتصال آنها با صنعت و ایجاد شبکه بازرگانی و تأمین و بازاریابی و فروش میگردد، مواجهند. علاوه براین سیستمهای حمایتی و مراکز تحقیقاتی نیز بهجای متمرکز شدن در محل خوشهها اغلب در سایر شهرها با تمرکز بر تهران شکل میگیرند، لذا شناخت فضا ساختار و بازیگران میتواند به شکل تخصصیتری در شناسایی چالشهای این عرصه مورد توجه قرار گیرد. در کشورهایی با صنایع پیشرو شکلگیری خوشهها و آرایش نهادی بازیگران آن در حوزههایی همچون تجهیزات الکترونیکی محصولات پلاستیکی صنعت چرم و نساجی و امثال این قدمتی طولانی دارد و این امر زمینه رشد صنایع مختلف دیگر را فراهم کردهاست. حضور بازیگران فناوریهای نوین و مبتنی بر دانشبخشی از این آرایش نهادی است که متناسب با تغییرات و تحولات و بهطور پیوسته صورت میگیرد؛ یعنی یک خوشه در مسیر بلوغ خود و تکمیل زنجیره ارزش خود نیازهای فناورانه خود را درک کرده و با توسعه و دستیابی به فناوری موجب رشد فناوری و فعالیتهای دانشبنیان میگردد. اگر بخواهیم چند نمونه از خوشهبندی را بررسی کنیم، میتوانیم به خوشهبندی صنعت چرم ایتالیا اشاره کنیم که شامل چند زنجیره از صنایع مرتبط است، از جمله صنایعی که انواع مختلفی از کالاهای چرمی را تولید میکنند که با ورودیها و فناوریهای رایج مرتبط هستند. بازارهای مختلف آن که به ترتیب در دستههای تجهیزات چرم و تولیدکنندگان و فروشندگان قرار گرفتهاند و دسته بعدی مربوط به زیرساختهاست که به طور کلی شامل فناوریها و تجهیزات است. یک دسته نیز به تأمینکنندگان قطعات و مواد اولیه از قبیل دباغیها، قطعهسازان، طراحان و نجاران تعلق دارد علاوه براین خوشه چرم با سایر خوشههای فعال در صنعت نساجی از جمله لباس، روسری و لوازم جانبی در تولید محصولات مکمل مشارکت دارند. قدرت فوقالعاده خوشه مد چرم ایتالیایی را میتوان حداقل تا حدی به پیوندها و هم افزاییهای متعددی که بین کسب و کارهای ایتالیایی شکل گرفتهاست نسبت داد. یکی دیگر از خوشههای قوی و بالغ در اکثر کشورهای جهان مرتبط با تجهیزات پزشکی است که البته پیچیدگیهای بیشتری در فرآیند توسعه و تحقیق دارند.
حوزه فناوری
در شرق آسیا ببرهای آسیایی جدید ــ اندونزی، فیلیپین و ویتنام ــ در حال ظهور هستند. این کشورها و سایر کشورهای آسیایی در بهبود عملکرد نوآوری خود فعال هستند. ویتنام هزینههای خود را در بخش آموزش بالا میبرد و در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تشکیل سرمایه ناخالص و ورود بسیار خوب عمل میکند. مالزی دارای بهترین توسعه خوشهای و استفاده از سرمایهگذاری مستقیم خارجی در زمینه خوشههای فناوری اطلاعات ارتباطات است. فیلیپین که در حال صادرات خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات است در صدر قرار دارد و کامبوج بهتازگی مشغول فعالیتهای نوآوری شده و ورود سرمایهگذاری مستقیم خارجی به این کشور بهشدت در حال افزایش است. همچنین رشد خوشهها موجب افزایش همافزایی و تجربه و دانشدر این مناطق شدهاست. همه این مباحث نشان از توجه به خوشهسازی در یک عرصه خاص و اولویتدار فناورانه برای هر کشور و سرمایهگذاری بهویژه از نوع بینالمللی در مورد آن است. هند نیز با تمرکز بر خوشههایی که امکان رشد بیشتر دارد توانستهاست در این زمینه خود را بهعنوان یک گذرگاه مهم فناوری در آسیا اثبات کند. این کشور با توجه به مزایا و فرصتهای خود اولویتهای خوشهبندی خود را مشخص کرده و در آن مسیر حرکت میکند که یکی از آنها حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این موضوع هند را به بهترین مکان نوآوری معکوس برای شرکتهای چندملیتی خارجی تبدیل کردهاست. شرکتهای چندملیتی در کشورهای توسعهیافته برای افزایش فعالیتهای فنی یا توسعه محصولاتی که در سایر کشورهای توسعهیافته قابلیت فروش یا کاربرد دارند، همیشه به هزینه به نسبت کم برای پژوهش و توسعه نیاز دارند و این شرایط در هند بسیار مساعد است. این امر نشاندهنده ظرفیتهای منطقهای برای رشد برخی خوشههاست.
وضعیت ایران در خوشهها
در ایران بیش از ۲۰ سال سابقه بررسی و تحقیق در مورد خوشههای صنعتی و کارآمدیهای آن وجود دارد به خصوص آنکه ساخت تجهیزات برخی زیرساختها به طور خودکار شکل گرفتهاست. در میان خوشههای صنعتی تنها ۵ درصد تولیدات بنگاههای تحت حمایت برنامه خوشه، از سطح مکانیزاسیون بالا بهره بردهاند و به همین نسبت ۵درصد نیروی ماهر دارند، بقیه تولیدات به ترتیب دارای ۲۳ و ۳۵ درصد سطح مکانیزاسیون پایین و متوسط هستند و همین امر نشاندهنده توسعهنیافتگی خوشه است. حتی با وجود ۲۱ درصد خوشه توسعه یافته نیز طرحهای ملی و اولویتبندی شده و نیازهای فناورانه این خوشهها و مراکز تحقیق و توسعه در توسعه آنها بسیار غیرفعال و نادیده گرفته شدهاست. علاوه بر آمارهای فوق، کیفیت پایین اغلب محصولات (تنها ۱۲درصد محصولات از کیفیت بالا برخوردار) هستند نیز تکامل خوشهها برای رسیدن به معیارهای رقابت جهانی را متوقف کردهاست. ذکر این نکته حائز اهمیت است که فقط یک درصد فناوری مورد استفاده واحدها در خوشههای کسب و کار در کشور فناوری پیشرفته و بالاست و ۴۵ درصد واحدها از فناوری پایین استفاده میکنند. البته قابل ذکر است که عرصه کشاورزی و صنایع غذایی با سهم ۳۴ درصدی از خوشههای ایجاد شده یکی از مهمترین عرصههای قابل پیشرفت تلقی میشوند و نگاشت نهادی خوشههای این عرصه از سوی برخی محققان ترسیم شدهاست.
بازیگران موثر
هرچند میتوان همه بازیگران نظام ملی نوآوری را در شکلگیری شبکهها و خوشههایی مبتنی بر فناوریها و شرکتهای دانشبنیان مؤثر دانست اما تمرکز این گزارش بر نقش نهادهای میانجی به عنوان تسهیلگر و به همرسان بخش عرضه و تقاضاست. مهمترین نهادهای واسط در امر شبکهسازی و خوشهسازی فعالیتهای دانشبنیان در کشور در حال حاضر پارکهای علم و فناوری مراکز رشد و شتابدهندهها سراها و کارخانههای نوآوری و کارگزاران دانشو فناوری و صندوق نوآوری و شکوفایی به عنوان نهاد اصلی و محوری تأمین مالی فعالیتهای دانشبنیان هستند. از سویی به علت تمرکز و تجمع شرکتهای دانشبنیان تولیدی در شهرها و استانهای صنعتی سایر نهادهای تسهیلگر در امر خوشهسازی و شبکهسازی صنعتی همچون شهرکهای صنعتی و شهرکهای علم و فناوری که به طور مجزا وزارت صمت ایجاد میکند نیز بر کارکرد خوشهها و شبکهها تأثیرگذار است.
خوشهها به عنوان راهبرد نوین
بیش از یک دهه است که توسعه صنعتی مبتنی بر خوشهها به عنوان یک راهبرد نوین مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران کشورهای صنعتی و در حال توسعه قرار گرفتهاست. سازمانهای بینالمللی همچون سازمان توسعه صنعتی مللمتحد (یونیدو) نیز طرحهای متعددی را از طریق توسعه خوشههای صنعتی در کشورهای مختلف اجرا و حمایت کردهاند. بر اساس تجربیات حاصل شده کارگاهها و شرکتهای کوچک به دلایلی همچون انعطافپذیری سازمانی و امکان استفاده از توانمندیهای یکدیگر قادرند در مقایسه با شرکتهای بزرگتر نسبت به شکلدهی به خوشهها موفقتر عمل کنند و نیز کارآفرینی خلاقیت و نوآوری بیشتری در آنها صورت میپذیرد. با این حال شرکتهای کوچک و متوسط در اغلب کشورهای جهان با توجه به تجربه کم در مواجهه با فضای کسب و کار با مشکلات مشابهی روبهرو هستند که در مورد کشور ما نیز صادق است. برخی مشکلات که در تعاملات شرکتداری با خوشههای بزرگ قابل بررسی و کنترل است در ذیل ذکر شدهاست:
۱. کمبود دانش، اقتصادی، مالی و مدیریتی به ویژه در زمان تأسیس باعث بروز مشکلاتی برای این نوع از شرکتها میگردد به گونهای که گاهی یک فرد مجبور به انجام کارهای تخصصی متعددی میگردد که خارج از صلاحیت حرفهای وی است.
۲. به علت نبود مراجع حمایتکننده و اثرگذار صنایع کوچک نمیتوانند روی تغییرات محیطی تأثیرگذارند و مسأله آسیبپذیری این دسته از صنایع را افزایش میدهد.
۳. تأمین منابع مالی برای این شرکتها در مقایسه با شرکتهای بزرگ مشکلتر است به ویژه آنکه بانکها شرایط سختتری را از نظر وثیقه و نرخ بهره بالاتری به آنان تحمیل میکنند.
۴. تأمین و حفظ نیروی انسانی از مشکلات همیشگی این بنگاههاست زیرا بیشتر متخصصان به فعالیت در شرکتهای بزرگ تمایل دارند و حتی ممکن است پس از کسب آموزشهای لازم در صنایع کوچک، آنجا را ترک کنند. این صنایع نه فقط بیشتر از تجارب مدیریتی بیبهرهاند بلکه امکان استفاده از خدمات مشاورهای متخصصان کارآمد را نیز به لحاظ محدودیت منابع مالی ندارند.
۵. در بیشتر موارد این شرکتهای متوسط و کوچک فاقد هرگونه تشکل حمایتکننده در امور بازاریابی و صادرات هستند و این امر هزینههای صادراتی و ریسکهای مرتبط با آن را افزایش میدهد.
۶. نبود ساماندهی کامل خطوط ارتباطی و ارتباط منسجم تأمین کالا و قطعات زنجیره ارزش، بازار، تأمین مالی، همکاریهای دانشی میان بنگاهی و لزوم دریافت مجوزهای متعدد باعث افزایش زمان استهلاک در این نوع شرکتها و کاهش بهرهوری آنها شدهاست.
۷. تعداد چشمگیری از این شرکتها از فناوریهای سطح متوسط رو به پایین و قدیمی استفاده میکنند ودسترسی به فناوریهای نوین ندارند.
راهکار نهایی چیست؟
چالشهای خوشهسازی فعالیتهای دانشبنیان در سه سطح فرهنگی اجرایی و حقوقی قانونی قابل بررسی هستند. از بعد فرهنگی راهکارهایی که بتواند با روزآمدسازی محتواهای آموزشی و پژوهشی مهارتهای فنی و حرفهای کار تیمی مهارت و خلاقیت حل مسأله را از دوران کودکی به دانشآموزان یاد داده و در وجود آنها نهادینه کند، ضروری است.آموزش حقوق مالکیت فکری به زبان ساده برای دانشآموزان و حتی در قالب سرفصلهای درسی برای دانشجویان نیز مفید خواهدبود.از نظر اجرایی شفاف شدن اولویتهای فناورانه کشور مبتنی بر نیازها و فرصتها در کل و در سطح استانی، استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان مستقر در استانها برای حل مسائل و چالشهای، استان هماهنگی دستگاههای اجرایی تحت یک سیاست و راهبردهای شفاف برای ایجاد بسترهای لازم در ایجاد انگیزه خوشه شدن بین شرکتها (به ویژه بسترهای جغرافیایی و لزوم توجه به اقتصاد فضا) بهبود نقش و عملکرد پارکهای علم و فناوری و تعیین جایگاه سایر نهادهای مشابه همچون شهرکهای تحقیقاتی، علمی و صنعتی و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در به هم رسانی و ارائه خدمات متنوع به شرکتهای دانشبنیان و صنعت حائز اهمیت زیادی است.
منبع